رگـــــــ بـارون...

شبــــــــ نوشــــــــــــته های دلـــــــــــــــم

بســـــــــــــــلامتی...

 

 

 

بسلامتی روزی که رو سنگ قبرم بنویسن :خودش نمیخواست بره ولی مجبور شد
۰
۰
بسلامتی دکتری که بالا سرم بگه انشاالله اخرین غمتون باشه
۰
۰
بسلامتی خدایی که از همه چي زندگيم خبر داشت,مشکلام,غمام,گرفتاريام ولي.....
۰
۰
بسلامتی دل های که از هم دورن ولی ب عشق هم میزنن
۰
۰
بسلامتی روزی که از ته دل بخندی بگی ای کاش الان اینجا بودی خیلی دلم برات تنگ شده
۰
۰
ب سلامتی روزی که دوستام باهم برن بیرون بگن ای کاش اینجا بود حداقل باهم میخندیدم
۰
۰
بسلامتی پدری که اگه نبود منم نبودی ولی حالاهستو بايد ايشالا هميش باش
۰
۰
بسلامتی کسایی که جلوم گفتن خیلی دوست دارم ولی تو دلشون خبر دیگه ای بود
۰
۰
بسلامتی این دنیا که با تمام نامردیاش ولی دلم نمیاد ازش دل بکنم بخاطربعضي ادماش
۰
۰
بسلامتی روز . ماه . سال ... که باعث میشه زود تر فراموشم کنن
۰
۰
بسلامتی کسایی که تو اوج دل تنگی . گرفتاری کنارم نبودن....
۰
۰
بسلامتی گريه هاي فرشته ي زندگيم....
٠
٠
بسلامتي ادمي ک وقتي دروغاوحرفاشو شنيدم داغون شدم....
٠
٠
بسلامتي روزی که پاتوق رفیقام سره قبرم باشه

 

[ چهار شنبه 29 بهمن 1393برچسب:جملات بسلامتی سنگین, ] [ 15:47 ] [ ملینا ] [ ]